منتظر دیدن روی ماهت...

حال این روزها

این روزها بدجوری حالم گرفتست. یه مدتیه کارای خونوادم در هم پیچیده و من هم کاری ازم برنمیاد. یه وقتی فکر می کردم اگه یه روزی حامله بشم دیگه هیچ مشکلی تو دنیا ندارم اما ظاهرا زندگی همیشه رنگا و وارنگ می شه و ما هم باهاش پیچ و تاب می خوریم. با این که این روزا بدجوری به آرامش نیاز دارم اما اطرافیانم بدون اینکه حتی خودشون هم بدونن هی دارن تو من تنش ایجاد می کنن. گاهی اوقات با خودم می گم اومدنم به اینجا برای گذروندن بارداری اشتباه بوده. اما از طرفی هم تنها گذروندن این دوران هم یه جورایی غیر ممکن به نظر می رسه. نمی دونم باید چی کار کنم. این روزها ذهنم پر شده از فکرای بد و ناجور. گاهی فکر می کنم دارم دیوونه می شم. کاش امکانش و داشتم و می تونستم کار...
26 خرداد 1393

گلایه

سلام امروز چهارشنبه 7 خرداد ماهه و من منتظر ورود به ماه هفتم بارداری هستم. این روزا یه چیزایی بدجوری آزارم می ده گفتم بیام درددل کنم شاید سبک بشم. البته شاید به نظر بعضی ها این حرفا مسخره باشه اما دوست دارم بگم تا فکرش تو ذهنم تموم بشه. راستش این روزا خیلی حساس شدم و نسبت به هر چیز کوچیکی سریع عکس العمل نشون می دم. از روزی که فهمیدم نی نیم دختره افکار فمینیستیم هم اود کرده و فکر می کنم باید شدیدا از دختر بودن دخترم دفاع کنم. بعضی ها تا می شنون بچه دختره سریع تبریک می گن و اظهار می کنن امروزه روز دختر داشتن نعمته. بعضی ها هم بعد از عرض تبریک، از سختی های داشتن دختر و مسئولیت هایی که متوجه آدم می شه می گن و این حرفا حال من و به هم می زنه. راس...
7 خرداد 1393

وبلاگ جدید برای جانک

سلام دوستای گلم. یه وبلاگ جدید برای دختر عزیز تر از جانم ساختم و این وبلاگ شده دفتر دل نوشته های من و دلم. اما برای پرنسس کوچولوم تو وبلاگ جدیدش می نویسم. خوشحال می شم به ما سر بزنید.  آدرس جدید: janak.niniweblog.com ...
2 خرداد 1393