منتظر دیدن روی ماهت...

رونمایی از جانک

سلام گل مادر. مادر جون دیروز رهسپار سفر حج شد و الان داره تو هوای پر سوز و عشق مدینه نفس می کشه. الهی که یکی از بهترین سفرهاش باشه. عزیز مادر. دیگه دارم به لحظه ی رونمایی از تو وروجک نزدیک می شم. شانزدهم نوبت سونو دارم و البته هنوز سر دوبعدی یا سه بعدی بودنش با خودم کل کل. جدیدا کنجکاوی همه بیش از پیش تحریک شده و یه جورایی همه قبل از احوال پرسی از من سریع می رن سر سوال جنسیت تو و تا می شنون که نمی دونم هنوز معلوم نیست شروع می کنن به حدس زدن های خاله خان باجی گونه!!!!! از روی فرم بینی و فرم شکم و فرم صورت و خلاصه هی می بافن و می دوزن. از همه جالب ترها پیرترها و سنتی ترها هستند که جنسیت بچه رو ارثی می دونن و می گن لابد به مامانش رفته و تا پنج...
10 ارديبهشت 1393

اولین اردیبشت در کنار تو

صبح که از خواب پا شدم بوی گل های رنگارنگ تو باغچه محسورم کرد. از تو رختخواب یه راست رفتم سراغ حیاط. بوی بهار نارنج تمام محله رو ورداشته بود و من احساس می کردم که عطر زندگی داره من و به پرواز در میاره. زنبورهای دوست داشتنی عسل از شوق دیدن سور و ساتی که خدای مهربون براشون تدارک دیده بود از این شاخه به اون شاخه می پریدند و رقص کنان گرده ها رو از این شکوفه به اون شکوفه برای میهمانی می بردند. بوی آش پشت پای مامانم که به خاطر من یه جورایی به آش پیش پا تبدیل شده بود این بزم رنگ و بو و آرامش رو کامل تر کرده بود و من سر خوش از این همه زیبایی ناگهان به یاد حضور دلنشین جانک وجودم افنادم و اینکه این اولین اردیبهشتیست که به اذن پروردگار بدون حسرت داشتنش...
6 ارديبهشت 1393

وبلاگ جدید برای نی نی

امروز تصمیم گرفتم یه وبلاگ جدید برای جانکم بسازم ( راستی یادم رفت بگم من و بابای نی نی تصمیم گرفتیم تا به دنیا اومدن نی نی، جانک صداش کنیم تا ایشالا سر فرصت یه اسم خوب و برازنده براش انتخاب کنیم). راستش می خوام چیزای مربوط به نی نی رو تو وبلاگ مربوط به خودش بنویسم. دلم می خواد فقط چیزای قشنگ قشنگ براش بنویسم فقط از شادی و سلامتی و خوشبختی براش بنویسم. این وبلاگم و هم بذارم واسه خودم . واسه درد دلام. واسه حرفای خصوصی ، واسه دل مشفولی هام. حتی واسه چیزای خیلی خوب. هر وقت ساختم آدرسشو می ذارم. ...
2 ارديبهشت 1393